یکی از مسائلی که همواره برای کاهش طلاق مورد تاکید کارشناسان قرار دارد، توجه به موضوع آموزش زوجین قبل، حین و پس از ازدواج است؛ موضوعی که البته تنها به بخشی از آموزشهای قبل از ازدواج محدود شده
نویسنده :
شاهرخ صالحی کرهرودی
کد خبر : 2075
یکی از مسائلی که همواره برای کاهش طلاق مورد تاکید کارشناسان قرار دارد، توجه به موضوع آموزش زوجین قبل، حین و پس از ازدواج است؛ موضوعی که البته تنها به بخشی از آموزشهای قبل از ازدواج محدود شده و تا قبل از طرح دادخواست برای طلاق، کسی به فکر تقویت و تداوم این آموزشها نیست. قانون تسهیل ازدواج جوانان که در سال ۸۴ به تصویب رسید، دولت را مکلف به ارائه آموزشهای قبل و بعد از ازدواج برای جوانان کرده است؛ در ماده ۸ این قانون دولت موظف شده است «طرح جامع آموزش و مشاوره قبل و بعد از ازدواج مشتمل بر برنامههای مشاوره برای همسریابی، تشکیل خانواده، آمادهسازی زوجهای جوان برای آغاز زندگی مشترک، آشنایی با حقوق خانوادگی و اخلاق همسرداری و آمادگی برای داشتن فرزند را تهیه و ظرف سه ماه پس از تصویب این قانون، به مجلس ارائه دهد». با وجود مهلت سه ماهه مقرر شده در این قانون، اما ۱۳ سال گذشته و خبری از برنامه مذکور نیست. مسئولان دستگاه قضا اعلام کردهاند که ارجاع زوجین به مراکز مشاوره باعث کاهش ۵ درصدی آمار طلاق در کشور شده است، اما همچنان جای خالی آموزشهای جدی پیش و بعد از ازدواج احساس میشود. اگرچه مراکز تابعه وزارت بهداشت، براساس آییننامه اجرایی انجام آزمایشهای اجباری پیش از ازدواج، در قالب یک کلاس آموزشی ۴ ساعته به آموزش زوجین میپردازند، اما این آموزشها تنها معطوف به موضوع باروری و سلامت جنسی است و خبری از سایر آموزشهای لازم برای زندگی مشترک نیست.
آمارهایی که هشدار میدهد
آمارهای سازمان ثبت احوال در خصوص علل وقوع طلاق نشان میدهد که عدم تفاهم و امکان سازش با ۳۴.۴ درصد، دخالت خانوادهها با ۱۳.۷ درصد، ترک زندگی با ۸.۵ درصد، محقق نشدن شروط ضمن عقد با ۸.۴ درصد و اعتیاد به موادمخدر یا مشروبات الکلی با ۴.۲ درصد در صدر مهمترین علل وقوع طلاق قرار دارند. همچنین این آمارها نشان میدهد که ۱۴ درصد طلاقها در سال اول زندگی مشترک و به طورکلی ۵۰ درصد طلاقها در ۵ سال اول زندگی مشترک رخ میدهد. نگاهی تحلیلی به آمارهای ارائه شده، بیانگر ضرورت وجود آموزشهای مداوم برای زوجین، در جهت تحکیم مبانی خانواده است؛ چراکه موضوعاتی مثل عدم تفاهم یا دخالت خانوادهها، ریشه در موضوع کلانی به نام «مهارتهای زندگی» دارد که علیرغم تاکیدات فراوان کارشناسان کمتر به آن پرداخته شده است. به گفته کارشناسان، آموزش مهارتهای زندگی باید از دوران مدرسه آغاز شده و در دوران پیش از ازدواج و بعد از ازدواج به اوج خود برسد. به خصوص اینکه، انسانها به دلیل تغییر سن، افزایش تجربه و تفاوت بیننسلی با فرزندان خود، همواره نیازمند دریافت الگوهای صحیح در زمینه مهارتهای زندگی هستند و حساسیت این آموزشها، در خصوص روابط بین زوجین، بیش از پیش خودشان را نشان میدهند.
آموزشهایی که از نان شب واجبتر است
مهارتهای زندگی که نقش مهمی در تحکیم خانواده دارند، مهارتهایی نظیر خودآگاهی، حل اختلاف، حل مسئله، قاطعیت، تصمیمگیری و کنترل خشم هستند که هریک در بخشی از زندگی زوجین باید مورد توجه قرار گیرد. برای نمونه در بخش خودآگاهی، تا زوجین به شناخت کاملی از خود و تفاوتهای جسمی، جنسی و خلقی بین زن و مرد دست پیدا نکنند، نمیتوانند در موضوعات مختلف به فهم مشترکی در زندگی پیدا کنند. آمارهای بالای طلاق به خصوص در سالهای اولیه زندگی مشترک، به خوبی بیانگر این موضوع است که عدم شناخت، عدم گذشت و عدم درک صحیح از وقایع پیرامونی میتواند به راحتی یک زندگی نوپا را به اتمام برساند. یا در بسیاری از موارد، اختلافات زوجین از دعواهای سادهای شروع میشود که به دلیل عدم کنترل خشم، ریشهدار شده و در نهایت میتواند به طلاق بیانجامد. آموزش هریک از این مهارتها، نیازمند ساعات مستمر و مداوم آموزشی در سنین مختلف است و صرف انجام یک مشاوره یا کلاس آموزشی چند ساعته و مقطعی پیش از ازدواج، نمیتواند مفید فایده واقع شود؛ علاوه بر این، بسیاری از رویدادها و مواجهات زوجین با مسائل واقعی، پس از ازدواج و شروع زندگی مشترک رخ میدهد که اهمیت آموزش آنها را دوچندان میکند.
آموزشهای دقیق، به موقع و مستمر زوجین، هم میتواند در تحکیم بنیان خانواده و کاهش آمار طلاق موثر باشد و هم میتواند در تربیت صحیح فرزندان و زندگی آینده آنها تاثیرگذار باشد. فرزندان طلاق یا فرزندانی که در خانوادههای پر تنش تربیت و بزرگ میشوند، تفاوتهای جدی با فرزندانی دارند که در خانوادههای سالم و آرام بزرگ شدهاند. دعواهای زناشویی هم میتواند زندگی زوجین را با مخاطره روبرو کند و هم زندگی آینده فرزندان آنها را در معرض خطر جدی قرار دهد.
ارسال نظرات